دیکشنری هوشمند تخصصی آنلاین حسابداری، حسابرسی، بورس و اقتصاد کاناز
ترجمه انگلیسی به فارسی لغت: incident
نتایج جستجو:
coincident indicators
شاخصهای همزمان events; incidents
وقایع incidental authority
اختیار اقدام در مارد ضرری incidental beneficiary
ذینفعی که در سایه اجرای قرارداد که بر حسب تصادف موجب مزایی می شود، منتفع می گردد. incidental cost (charge)
هزینه جزئی (فرعی) incidental expenses
مخارج اتفاقی peripheral or incidental transactions
رویدادها و عملیات جنبی یا تصادفی