حسابداری و تغییر اقتصاد
موضوع: آموزش حسابداری
حسابداری سنتی در طول دوران صنعتی به وجود آمد. در این نوع حسابداری، معاملات با افراد خارجی مانند خرید و فروش کالا و خدمات ثبت می شد و این معاملات خارجی بودند که قیمت و ارزش را ایجاد می کردند و به نوبه خود مبنای گزارشگری مالی را فراهم می کردند. اگرچه حسابداری سنتی در طول دوران صنعتی به سود شرکت ها بود اما محدودیت های آن در عصر اطلاعات بیشتر آشکار شد. هم اکنون دانش، کلید اصلی موفقیت است و شرکت هایی موفق هستند که سرمایه گذاری موثرتری در مدیریت و توسعه دانش کارکنان خود و بهبود روابط خود با مشتریان می کنند. اگرچه وضعیت و سرمایه گذاری در این دارایی عقلانی با روش های حسابداری سنتی نمایان نمی شود. حسابداری سنتی به ما این امکان را نمی دهد تا از افزایش یا کاهش پایه دانش شرکت یا قدرت وفاداری مشتریان اطلاعاتی را بع دست آوریم. بنابراین ارزیابی سلامت جاری شرکت یا ظرفیت آن جهت ادامه فعالیت و موفقیت در آینده دشوار است.
البته این بحث ها به تازگی مطرح نشده اند. افرادی که در اواسط دهه 1970 زندگی کرده اند ممکن است موضوعی به نام حسابداری دارایی انسانی را به خاطر بیاورند که در اوایل دهه 1970 مطرح شد و چندین سال بعد بدون ارزیابی بیشتر به فراموشی سپرده شد.
هدف حسابداری دارایی انسانی، افزایش آگاهی نسبت به ارزش منابع انسانی شرکت از طریق تلاش در جهت ارزشگذاری کارکنان آن و قراردادن آن در ترازنامه شرکت بود. اگرچه حسابداری دارایی انسانی توجه برخی را به خود جلب کرد، اما زمان چنین ایده ای مناسب نبود.
در اوایل دهه 1970 شرکت ها بدون ایجاد هیچ تغییری به فعالیت خود ادامه میدادند. در آن زمان بیان متقاعد کنند مدیر شرکت در مورد اهمیت ضروروی کنترل دانش و توانایی های کارکنان برای دستیابی به مزایای رقابتی، به معنای واقعی بودن آن بود. به این معنا که انگیزه های کمی برای اتخاذ شکل های جدید و بنیادی گزارش گری مالی وجود داشت. به علاوه حرفه محافظه کار حسابداری توجه کمتری نسبت به چنین نظریه های غیرواقعی نشان داد و در هر صورت مشکلات مهم تری برای برطرف کردن داشت.
البته پس از اوایل دهه 1970 ، شاهد شناخت روبه افزایشی از طرف داخل و خارج حرفه نسبت به نیاز به افزایش محدوده حسابداری هستیم. حسابداری از جهات بسیاری، مورد تهدید روز افزون قرار گرفته است. و تنها در صورتی ادامه حیات خواهد یافت که مفاهیم و مدل های اندازه گیری جدید را نیز در نظر بگیرد. اگر حسابداری به دنبال داشتن ارتباط با شرکت ها در عصر اطلاعات است، باید به اهمیت رو به رشد دارایی های عقلانی پی ببرد که داشن درون شرکت را منعکس می کند و سعی در پیدا کردن راههایی برای توصیف ویژگی آن باشد که برای تصمیم گیرندگان مهم است.
البته این بحث ها به تازگی مطرح نشده اند. افرادی که در اواسط دهه 1970 زندگی کرده اند ممکن است موضوعی به نام حسابداری دارایی انسانی را به خاطر بیاورند که در اوایل دهه 1970 مطرح شد و چندین سال بعد بدون ارزیابی بیشتر به فراموشی سپرده شد.
هدف حسابداری دارایی انسانی، افزایش آگاهی نسبت به ارزش منابع انسانی شرکت از طریق تلاش در جهت ارزشگذاری کارکنان آن و قراردادن آن در ترازنامه شرکت بود. اگرچه حسابداری دارایی انسانی توجه برخی را به خود جلب کرد، اما زمان چنین ایده ای مناسب نبود.
در اوایل دهه 1970 شرکت ها بدون ایجاد هیچ تغییری به فعالیت خود ادامه میدادند. در آن زمان بیان متقاعد کنند مدیر شرکت در مورد اهمیت ضروروی کنترل دانش و توانایی های کارکنان برای دستیابی به مزایای رقابتی، به معنای واقعی بودن آن بود. به این معنا که انگیزه های کمی برای اتخاذ شکل های جدید و بنیادی گزارش گری مالی وجود داشت. به علاوه حرفه محافظه کار حسابداری توجه کمتری نسبت به چنین نظریه های غیرواقعی نشان داد و در هر صورت مشکلات مهم تری برای برطرف کردن داشت.
البته پس از اوایل دهه 1970 ، شاهد شناخت روبه افزایشی از طرف داخل و خارج حرفه نسبت به نیاز به افزایش محدوده حسابداری هستیم. حسابداری از جهات بسیاری، مورد تهدید روز افزون قرار گرفته است. و تنها در صورتی ادامه حیات خواهد یافت که مفاهیم و مدل های اندازه گیری جدید را نیز در نظر بگیرد. اگر حسابداری به دنبال داشتن ارتباط با شرکت ها در عصر اطلاعات است، باید به اهمیت رو به رشد دارایی های عقلانی پی ببرد که داشن درون شرکت را منعکس می کند و سعی در پیدا کردن راههایی برای توصیف ویژگی آن باشد که برای تصمیم گیرندگان مهم است.
حسابداری سنتی در طول دوران صنعتی به وجود آمد. در این نوع حسابداری، معاملات با افراد خارجی مانند خرید و فروش کالا و خدمات ثبت می شد و این معاملات خارجی بودند که قیمت و ارزش را ایجاد می کردند و به نوبه خود مبنای گزارشگری مالی را فراهم می کردند. اگرچه حسابداری سنتی در طول دوران صنعتی به سود شرکت ها ...

کاناز اسپید

نظرات